موسایی که عصا نداشت
سه شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۱۲ ق.ظ
*
موسی صدر را دوست دارم، شاید چون دینِ عملیاتی، دینِ در متنِ زندگی، دین حاضر و قابل استفاده را دوست دارم و دینی که فقط محض خاطر رفع گرفتاری یا در مواقع خطر یا موقع مرگ از روی طاقچه پایینش بیاوریم را نه و به آن معتقد نیستم. امام موسی صدر حامل و پیروِ آیینی از نوع اول بود و در گوشه و کنار زندگیاش میشد شکوه این بنای بینظیر الهی را دید. بنایی که هم خود در آن زندگی میکرد و حظِ زیبایی اش را میچشید و هم معمار بخشهایی از آن برای باقی مردم بود.
چهارده خرداد سالروز تولد اوست و با این حساب میشود گفت چهل سال است که ربوده شده و از او خبری نیست. امسال این ایام از خرداد را به خاطر این همه همنشینی شور انگیز، دوستتر دارم.
**
شاید به مناسبت این ایام، خواندن جملهی بالا خالی از لطف نباشد. موسی صدر در کتاب انسان آسمان یک جملهی خیلی کلیدی دارد که من به مضمون مینویسمش. میگوید اگر یک جا نماز جماعت بر پا باشد و شما ببینید امامِ جماعت مثلا رکوع میرود در حالی که کسانی که به او اقتدا کردهاند در حال سجده یا کارهای دیگری هستند (و در واقع به امام توجهی ندارند)، نمیگویید این چه امامی و این چه جماعتی است؟ خب حکایت ما مسلمانان و امیرالمومنین (علیه السلام) همین است. حکایتِ امامی که نظم و هوشمندی و دقت و تدبیر و همه جانبه نگریاش و بلاغتش در کلام و سلیقهاش در برقراری ارتباط با مردم هوش از سر مسیحی و یهودی و بیخدا برده در حالی که رفتار بسیاری پیروانش بوی پیروی از او را نمیدهد. بیانصافی نیست؟
***
مدتها قبل به همین مناسبت، یادداشتی نوشتم، که یک بار در همشهری جوان و بار دیگر با کمی ویرایش در سایت امام موسی صدر منتشر شد. اینجا بخوانید.
- ۹۷/۰۳/۱۵